شکسته شد تمام دل در ابتدای دوریت.تو ماندی و خدای خود،من و خدای دوریت.فدای ردپای تو! منم مسافر دلت.همان غریب آشنا که
خم شدم ز دوریت.و کاش مثل قصه ها پرنده میشدم ولی،پرنده هم نمیرسد به انتهای دوریت..